سنجر سهیل: هدفم این بود نشان بدهم طالبان گروهی جنایت‌کار، تروریست و دروغگوست

گفت‌وگو با سنجر سهیل، روزنامه‌نگار افغان-کانادایی ساکن ونکوور و صاحب‌امتیاز روزنامهٔ ۸صبح افغانستان، به‌مناسبت دریافت جایزه از چهل و چهارمین دورهٔ جوایز سالانهٔ خبر و مستند اِمی

سیما غفارزاده و هومن کبیری پرویزی – ونکوور

عکس کاور از فریدون آژند

باخبر شدیم سنجر سهیل، روزنامه‌نگار افغان-کانادایی ساکن ونکوور و صاحب‌امتیاز روزنامهٔ ۸صبح افغانستان، به‌عنوان نخستین روزنامه‌نگار فارسی‌زبان، موفق به دریافت جایزه از چهل و چهارمین دورهٔ جوایز سالانهٔ خبر و مستند اِمی شده است. این جایزه که به‌دلیل تهیهٔ گزارشی با عنوان «طالبان، به‌ آن‌ها قول عفو داد، سپس اعدامشان کرد» به ایشان و همکارانشان داده شده، با همکاری مشترک روزنامهٔ ۸صبح و نیویورک تایمز تهیه شده بود.

به‌همین مناسبت گفت‌وگویی داشتیم با ایشان تا دربارهٔ این گزارش و همچنین شرایط کشور افغانستان پس از به‌قدرت‌رسیدن طالبان در این کشور برای خوانندگانمان بگویند که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم.

* * * * *

با سلام خدمت شما آقای سهیل عزیز و تبریک به‌مناسبت دریافت جایزه از چهل و چهارمین دورهٔ جوایز سالانهٔ خبر و مستند اِمی، و همچنین عرض تسلیت و همدردی برای زلزلهٔ مصیبت‌بار هرات، می‌خواستیم پیش از هر چیز از شما درخواست کنیم دربارهٔ این زلزله و شیوه‌های کمک به آسیب‌دیدگان آن برایمان بگویید.

ممنون از رسانه‌ٔ همیاری و این فرصتی که فراهم کردید. زلزله‌ای که به تاریخ هفتم ماه اکتوبر سال جاری به‌قدرت ۶٫۳ درجه ریشتر رخ داد، متأسفانه به‌دلیل نزدیکی به مرکز زلزله باعث تخریب کامل بیشتر از ده روستا در ولایت هرات، شده است. شهرستان‌/ولسوالی‌های زنده جان و کرُخ نیز آسیب فراوان دیده‌اند. تاکنون مرگ حدود ۴٬۰۰۰ تن تأیید شده و بیشتر از ده هزار انسان دیگر زخم برداشته‌اند. هزاران انسان دیگر متأسفانه زیر آوار مانده‌اند. 

متأسفانه به‌دلیل نبود یک حکومت مشروع در افغانستان، نیروهای امدادی و تیم‌های نجات نتوانستند به‌موقع برسند. یکی از دلایل افزایش تلفات هم، نبود تیم‌های تخصصی و فقدان وسایل و تجهیزات نجات بود. از سوی دیگر، طالبان با ایجاد موانع در برابر سازمان‌های داخلی و خارجی حاضر در منطقه و نیز اجرای سیاست‌های افراطی و بدوی، شرایط برای کمک‌‌رسانی و حتی اطلاع‌رسانی از مناطق آسیب‌دیده را محدود کرده‌اند. 

در حال حاضر ما تلاش داریم از طریق ایجاد کمیته‌های مردمی به شمول نمایندگان مناطق آسیب‌دیده، نیازهای اساسی را شناسایی کنیم و بعد برای رسیدگی به مردم برنامهٔ منظمی ایجاد کنیم. خوشبختانه برخی کمک‌های اولیه رسیده است، اما با توجه به اینکه هزاران انسان بی‌سرپناه مانده‌اند و نیز فصل سرما به‌زودی فراهم می‌رسد، باید به فکر ایجاد سرپناه‌های مقاوم در برابر سرما اقدام کنیم و نیز برای آسیب‌دیدگان لباس و نیازهای اساسی دیگرشان فراهم شود. 

ما یک برنامه جلب اعانه را با اشتراک چند هنرمند معروف افغانستان ازجمله فرهاد دریا و آریانا سعید و نیز چندین رسانهٔ افغانستان آغاز کرده‌ایم. 

دوستانی که علاقه‌مند به کمک‌اند، می‌توانند کمک‌های خود را از این طریق بفرستند:

https://gofund.me/ba5ff60a 

لطفاً کمی دربارهٔ پیشینهٔ خودتان برای خوانندگان ما بگویید، البته مطمئناً خوانندگان افغان‌تبار ما با شما و روزنامهٔ ۸صبح به‌خوبی آشنایند، ولی احتمالاً خوانندگان ایرانی‌تبار ما جسته‌وگریخته دربارهٔ شما و روزنامهٔ ۸صبح شنیده باشند. به‌همین دلیل سپاسگزار می‌شویم خودتان را معرفی بفرمایید و دربارهٔ سوابق حرفه‌ای‌تان و همچنین دربارهٔ روزنامهٔ ۸صبح برای ما بگویید.

من سنجر سهیل هستم، اهل افغانستان و صاحب‌امتیاز روزنامهٔ ۸صبح افغانستان و از سال ۲۰۱۱ به این‌سو با دو فرزند و همسرم در کلان‌شهر ونکوور زندگی می‌کنم. 

روزنامهٔ ۸صبح در ماه مهٔ سال ۲۰۰۷ در کابل پایه‌گذاری شد. هرچند در آن سال‌ها و به‌برکت قانون اساسی جدید جمهوری اسلامی افغانستان، ما با نوعی تراکم گستردهٔ رسانه در افغانستان مواجه بودیم، اما آنچه کم بود، روزنامه‌نگاری تحقیقی بود. ما در ۸صبح در واقع نخستین تجربه‌های روزنامه‌نگاری تحقیقی را پایه‌گذاری کردیم و در طول بیش از پانزده سال گذشته، گزارش‌های متعدد تحقیقی را در زمینه‌های مختلف ازجمله فساد در وزارت‌‌خانه‌های حکومت افغانستان، افشای اسامی شبکه‌های قاچاق مواد مخدر، فساد در روند قرارداد و استخراج معادن، فساد در گمرک‌ها، غصب زمین، ترورها و قتل‌های هدفمند، تجاوز به زندانیان زن در زندان‌های زنانه و مسائل دیگری از این دست به نشر سپردیم. برخی از این گزارش‌ها نه‌تنها در داخل افغانستان سروصدای فراوانی ایجاد کرد و باعث شد تا پای مقام‌های بلندرتبه دولتی را به میز محاکمه بکشاند، بلکه حتی سبب شد در خارج از افغانستان نیز مورد توجه قرار گیرد. از آن جمله می‌توان به گزارش‌های ما در رابطه با نقض سیستماتیک حقوق بشر، نسل‌کشی و جنایات جنگی اشاره کرد که به‌عنوان سند از سوی نهادهای عدلی و قضایی بین‌المللی نیز مورد استفاده و استناد قرار گرفته است. 

من خودم مکتب را در شهر تالقان، مرکز ولایت تخار افغانستان که در شمال شرق این کشور موقعیت دارد، تمام کرده‌ام. از دانشکدهٔ زبان و ادبیات پارسی/دری دانشگاه کابل، مدرک کارشناسی دارم و مدرک کارشناسی ارشدم را از دانشگاه سلطنتی رودز در شهر ویکتوریا به دست آورده‌ام. 

لطفاً کمی دربارهٔ نام روزنامه بگویید. چه شد که این نام را انتخاب کردید؟ روزنامهٔ شما در چه قالبی منتشر می‌شد و در چه مناطقی از افغانستان توزیع می‌شد؟

نام ۸صبح را در جمعی دوستانه که برای مسائل کلان افغانستان می‌اندیشید در یک نیمه‌شب سرد زمستانی انتخاب کردیم. دو دلیل برای انتخاب این اسم وجود داشت: 

یکی اینکه ۸صبح در افغانستان، ساعت شروع روزهای رسمی است. از اداره‌های دولتی گرفته تا دانشگاه و مکاتب/مدارس همه در همین ساعت باز می‌شوند. ما با انتخاب این نام می‌خواستیم به مخاطبان خود بگوییم که روز خود را با روزنامهٔ ما آغاز کنند و نیز به مخاطبان تعهد سپردیم که روزنامه در ساعت ۸صبح در هرجایی از افغانستان که باشد، به دستشان می‌رسد و چنین نیز شد. 

دوم اینکه قصد ما از انتخاب یک عدد، پیوند با تحولات گسترده‌ای بود که در عرصهٔ دیجیتال در آن سال‌ها در حال اتفاق بود. ما می‌خواستیم مخاطبان خویش را که بیشتر با ادبیات و عرفان و تاریخ سروکار داشتند، تشویق کنیم تا به مسائل علمی‌تر که ریشه در حساب و کتاب و عدد دارد، نیز توجه داشته باشند. 

روزنامه در هشت صفحه و در قطع برلینی یا A3 شش روز در هفته چاپ می‌شد. البته گاهی اوقات شمار صفحات به‌ویژه در روزهایی که ویژه‌نامه‌ داشتیم حتی تا سی و دو صفحه نیز می‌رسید. ما روزنامه را در شش شهر افغانستان یعنی کابل، بلخ/مزارشریف، هرات، قندهار، کندز و ننگرهار/جلال‌آباد به‌صورت هم‌زمان چاپ می‌کردیم و در بیست و شش ولایت افغانستان توزیع می‌کردیم. تیراژ روزنامه به‌طور متوسط پنجاه هزار شماره بود، اما گاهی مجبور شده بودیم که تیراژ را در روزهای خاصی تا هشتاد هزار شماره افزایش بدهیم. 

آیا روزنامهٔ ۸صبح هنوز و بعد از بازگشت به قدرتِ طالبان در افغانستان فعال است؟ آیا همکارانتان در افغانستان حضور دارند؟

با بازگشت رژیم طالبان به قدرت، ما مجبور شدیم به‌دلیل تهدید‌های طالبان، دفاتر خود را در سراسر افغانستان ببندیم. اما کار ما به‌هیچ صورت متوقف نشد. ما هنوز هم به‌صورت آنلاین روزنامه را تولید و به‌صورت پی‌دی‌ایف نشر می‌کنیم. پایگاه‌های آنلاین ما مخاطبان فراوانی دارد که تنها شامل افغانستان نیست. ما تنها در فیس‌بوک، دو میلیون و شش‌صد هزار دنبال‌کننده داریم. در توییتر نزدیک به هفتصد هزار تن ما را دنبال می‌کنند و در انستاگرام نیز همچنین. علاوه بر آن، ما از پایگاه‌های دیگری چون تیلگرام، تریدز و واتس‌اپ نیز برای دسترسی بیشتر به مخاطبان خود استفاده می‌کنیم. ویب‌سایت روزنامهٔ ۸صبح در ماه بیشتر از پنج میلیون بازدیدکننده دارد. 

برخی از همکاران ما که خطرات جدی متوجه جان و امنیتشان بود، از افغانستان بیرون شدند و در شماری از کشورهای غربی پناهنده شدند. با این‌حال ما هنوز شبکهٔ بزرگی از خبرنگاران در داخل داریم که به‌صورت مخفیانه در سراسر افغانستان فعال‌اند و همه‌روزه خبر، گزارش، ویدیو، تحلیل و مصاحبه می‌فرستند و همکاران ما در سراسر دنیا بعد از راستی‌آزمایی خبرها و گزارش‌ها و آمارها و نیز ویرایش و پیرایش، آن‌ها را در پلاتفورم‌های گوناگون آنلاین ما نشر می‌کنند.

چه تهدیدهایی از سوی گروه طالبان علیه شما و همکارانتان در روزنامهٔ ۸صبح وجود داشته است؟

طالبان دشمن آزادی به‌ویژه دشمن آزادی بیان و اندیشه‌اند. آن‌ها قبل از بازگشت به قدرت نیز در موارد متعدد خبرنگاران افغانستان را سر بریدند، به دفاتر رسانه‌ها حمله کردند که در نتیجهٔ این اتفاقات بیشتر از صد خبرنگار و کارمند رسانه‌ای به‌دلیل حملات این گروه جان باختند. ما در ۸صبح، گروه طالبان را یک گروه تروریستی، بدوی و افراطی می‌دانیم که با حمایت سازمان‌های استخباراتی منطقه و فرامنطقه قادر شدند تا بر کشور ما تسلط پیدا کنند. 

طالبان به‌ویژه در مورد ۸صبح، نگاه بسیار خصمانه‌ای دارد و ما را دشمن ایدلوژی خویش می‌شمارند. چون ما به‌عنوان روزنامه‌ای مستقل و سیکولار در بیشتر از پانزده سال گذشته، پیوسته دیدگاه‌های این گروه را نقد کرده‌ایم و نیز گزارش‌های تحقیقی زیادی را در مورد جنایات این گروه، وابستگی‌شان به سازمان‌های استخباراتی و نقش آن‌ها در ترویج شوونیسم قومی و مذهبی در افغانستان و خطری که این گروه برای کشورهای منطقه و بشریت دارد، نشر کرده‌ایم. 

لطفاً کمی دربارهٔ گزارش «طالبان، به‌ آن‌ها قول عفو داد، سپس اعدامشان کرد» (The Taliban Promised Them Amnesty. Then They Executed Them) برایمان بگویید. انگیزهٔ شما از تهیهٔ این گزارش چه بود و چطور با وجود همهٔ محدودیت‌هایی که برای کار روزنامه‌نگاران و حتی زندگی عادی مردم از سوی طالبان ایجاد شده، توانستید این گزارش را تهیه کنید؟ این گزارش چه زوایایی از جنایات طالبان در افغانستان را روشن کرده است؟

تهیهٔ گزارشی که شما به آن اشاره می‌کنید، بیشتر از هفت ماه وقت گرفت و بیشتر از ۲۶ خبرنگار در داخل برای مستندسازی، راستی‌آزمایی و مصاحبه‌هایی که با خانواده‌ها و دوستان قربانیان انجام شد، در آن مشارکت داشتند. این خبرنگاران با شجاعت تمام به شهرها و روستاهای زیادی در سراسر افغانستان سفر کردند و معلومات را جمع‌آوری و مستند کردند. 

شما ممکن است در جریان باشید که طالبان پس از بازگشت به قدرت، عفو عمومی اعلان کردند و در یک نشست خبری گفتند که هیچ‌یک از کارمندان و نظامیان دولت پیشین را مجازات نخواهند کرد. اعلام عفو عمومی از سوی یک گروه تروریستی و قاتل، خود یک طنز دیگر تاریخ است. چرا که این قربانیان جنایات طالبان‌اند که آن‌ها را باید عفو کنند و نه برعکس. 

گزارشی که در نیویارک تایمز نشر شد، در واقع یک دورهٔ زمانی شش‌ماهه را از روز قدرت‌گیری طالبان پوشش می‌دهد. در این گزارش ۴۹۰ مورد قتل، شکنجه، تیرباران و ناپدیدسازی نیروهای پیشین امنیتی افغانستان مستندسازی شده است. 

عکس از امیر باجه‌کیان
عکس از امیر باجه‌کیان

چه شد که این گزارش را با همکاری نیویورک تایمز تهیه کردید؟ آیا آن‌ها پیشنهاد این همکاری را دادند یا شما؟ و اگر شما این پیشنهاد را دادید، ملاکتان برای انتخاب این رسانه چه بود؟ آیا این رسانه از نظر مالی و پشتیبانی برای تهیهٔ گزارش به شما کمک کرد؟

من باخبر شدم که روزنامهٔ نیویارک تایمز نیز می‌خواهد چنین گزارشی را تهیه کند. از طریق ارتباطاتی که داشتم، تماس گرفتم و قرار شد گزارش را به‌صورت مشترک کار کنیم و گزارش از طریق روزنامهٔ نیویارک تایمز نشر بشود. برای ما که در ۸صبح در وضعیت دشوار اقتصادی قرار داشتیم، این یک فرصت بود که نیویارک تایمز برخی از مصارف تهیهٔ گزارش را متقبل شود. از سوی دیگر، نشر این گزارش از سوی نیویارک تایمز به‌مراتب تأثیر‌گذارتر از نشر آن در ۸صبح بود. چون هدف اصلی از تهیهٔ این گزارش آن بود که نشان داده شود که طالبان مثل تمامی تعهدات دیگر خویش، در رابطه با عفو عمومی نیز دروغ گفته‌اند. یعنی آن‌ها به‌ظاهر عفو عمومی اعلان کردند، ولی در خفا به‌صورت سیستماتیک هزاران کارمند و نظامی پیشین را بعد از تحقیر، توهین و شکنجه به قتل رسانیدند. 

بسیاری از مردم هنوز در بهت بازگشت دوبارهٔ طالبان به قدرت‌اند. به‌نظر شما چه شد که پس از چند دهه این گروه بار دیگر قدرت را در افغانستان به‌ دست گرفت؟

عوامل و دلایل متعددی برای بازگشت دوبارهٔ طالبان به قدرت وجود دارد که نمی‌توان در اینجا به همهٔ آن‌ها پرداخت. من به چند مورد عمده اشاره می‌کنم که البته به‌هیچ‌ صورتی بازتاب اصلی عوامل و دلایل فروپاشی دولت جمهوری اسلامی افغانستان و بازگشت مجدد طالبان به قدرت در این خلاصه نیست و نمی‌تواند باشد.

بخشی از عوامل بازگشت طالبان به قدرت به بازی‌های بزرگ جهانی مرتبط است. آمریکا به‌خاطر مشغولیت در جنگ اوکراین و تمرکز بیش‌ازحد روی حوزهٔ اقیانوس آرام، بحر هند و اقیانوسیه و نیز مسئلهٔ تایوان، نمی‌خواست بیشتر از این در افغانستان سرمایه‌گذاری کند. چون افغانستان مثل تایوان و اوکراین برایش اهمیت آن‌چنانی نداشت. 

بخش دیگر این ماجرا به ناکامی رهبران سیاسی افغانستان برمی‌گردد. آنان در بیست سال حضور غرب و آمریکا در کنار فساد و پول‌اندوزی، سرگرم تشدید جنگ‌های قومی و تباری شدند. این مسئله سبب شد تا نهادهای دولتی جمهوری اسلامی افغانستان در خطوط قومی و تباری تقسیم شود. از سوی دیگر، انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ با تقلب گسترده‌ و سازمان‌یافته انجام شد و این سبب بی‌اعتمادی مردم به نهادهای دولتی گردید. 

آمریکا نیز در این اوان می‌خواست هرچه زودتر از افغانستان بیرون شود، همان بود که مذاکرات دوحه در قطر تشدید شد و در نتیجه در فبروری سال ۲۰۲۰ توافق‌نامهٔ دوحه در غیاب نمایندگان دولت افغانستان میان آمریکا و طالبان به امضا رسید که در نتیجهٔ آن طالبان تعهد کردند که تا زمان خروج نیروهای آمریکایی به آن‌ها حمله نخواهند کرد. 

هرچند قرار بود طالبان با دولت افغانستان نیز بر سر مشارکت در قدرت سیاسی مذاکره کند، اما از یک‌طرف کارشکنی دولت افغانستان به‌ویژه رئیس‌جمهور وقت، اشرف غنی، و از سوی دیگر، حس پیروزی طالبان که با رفتن آمریکا آن‌ها قادر به اشغال مجدد افغانستان خواهند شد، روحیهٔ نظام سیاسی و ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان را تخریب کرد. با فرار وقیحانهٔ اشرف غنی در تاریخ ۱۵ آگست ۲۰۲۱، دولت افغانستان به‌سرعت سقوط کرد و طالبان با استفاده از این خلأ همه‌جا را تسخیر کردند. 

عکس از فریدون آژند
عکس از فریدون آژند

جامعهٔ جهانی هنوز پس از دو سال طالبان را آن‌طور که باید به رسمیت نشناخته است. به‌عنوان مثال نمایندهٔ افغانستان در سازمان ملل هنوز نمایندهٔ طالبان نیست. فکر می‌کنید جامعهٔ جهانی تا کی به این سیاست ادامه خواهد داد؟ به‌نظر شما آیا در نهایت جامعهٔ جهانی منافع اقتصادی را به حقوق بشر ترجیح خواهد داد و با این گروه مماشات خواهد کرد؟

طالبان با اتخاذ سیاست‌های بدوی و افراطی، افغانستان را به یک زندان بزرگ بدل کرده‌اند. هیچ‌کسی مصونیت ندارد. زنان به‌صورت سیستماتیک از تمامی حوزه‌های عمومی حذف شده‌اند. کشتار و قتل‌های هدفمند و سیستماتیک کارمندان و نظامیان دولت پیشین ادامه دارد. قاچاق مواد مخدر افزایش یافته و بیشتر از ۲۰ گروه تروریستی همین اکنون در پناه طالبان در افغانستان آزادانه فعالیت می‌کنند. این گروه‌های تروریستی نه‌تنها خطر جدی برای افغانستان‌اند، بلکه برای منطقه نیز خطری جدی به حساب می‌‌آیند. بعد از بازگشت طالبان به قدرت، اوضاع در بلوچستان و مناطق قبایلی پاکستان به‌شدت رو به وخامت گذاشته است. چندین حمله تروریستی در شهرهای مختلف ایران انجام شده و نیز حملات تروریستی در برخی از کشورهای آسیای میانه نیز مشاهده شده است که همه ریشه در حضور طالبان و گروه‌های تروریستی‌ای که به آنان پناه داده‌اند، دارد. 

خوشبختانه هنوز نمایندگان دولت جمهوری اسلامی افغانستان در اکثر نمایندگی‌های دیپلوماتیک افغانستان در سراسر دنیا حضور دارند و اکثر سفارت‌های افغانستان به شمول کرسی افغانستان در سازمان ملل متحد در دست طالبان نیست، چون طالبان را هیچ کشور و سازمانی به‌عنوان نمایندهٔ مشروع کشور افغانستان به رسمیت نشناخته است. 

البته برخی از کشورها با طالبان تعامل غیررسمی دارند. نمایندگان طالبان نیز با وجود تحریم‌های ملل متحد به برخی از کشورها ازجمله پاکستان، ایران، قطر، روسیه و امارات سفر می‌کنند. برخی از کشورها به‌دلیل هراسی که از گسترش تروریزم از خاک افغانستان دارند، ناگزیرند با این گروه به‌صورت غیررسمی تعامل کنند، برخی کشورهای دیگر نگران وضعیت بشری در افغانستان‌اند. چون با بازگشت طالبان، اقتصاد افغانستان فلج شده و میلیون‌ها شهروند این کشور با خطر گرسنگی و قحطی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. من نمی‌دانم این سیاست کژ دار و مریز تا چه زمانی ادامه خواهد یافت، اما آنچه می‌دانم این است که تداوم سلطهٔ رژیم طالبان نه به‌ نفع افغانستان است و به نه نفع منطقه و جهان. همان‌طوری که در یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ القاعده با حمایت طالبان قادر به فاجعهٔ یازدهم سپتامبر شد، تداوم سلطهٔ طالبان این بار نیز به تراژیدی‌های بیشتری ممکن است بیانجامد.

چه کاری از افغان‌ها و هم‌زبانان ایرانی‌شان در کشورهای دیگر برای فشار بر کشورهای غربی به‌منظور جلوگیری از مماشات احتمالی با طالبان ساخته است؟

ما باید در معرفی هر چه بیشتر طالبان و اهداف افراطی و ایدلوژی غیرانسانی این گروه در هر سطحی تلاش و کوشش کنیم. ما باید به دنیا هشدار بدهیم که طالبان خطری بزرگ برای تمدن‌های بشری است و نباید با این گروه مماشات شود. طالبان باید هرچه بیشتر منزوی شوند، دارایی‌های رهبرانشان در خارج از افغانستان مصادره شود، جنایاتشان مستندسازی شود و وضعیت زنان افغانستان به‌عنوان آپارتاید جنسیتی بایست از سوی نهادهای بین‌المللی چون سازمان ملل و دادگاه بین‌المللی لاهه به رسمیت شناخته شود. 

به‌نظر شما آیا جمهوری اسلامی ایران هم در به‌قدرت‌رسیدن طالبان نقش داشته است؟

جمهوری اسلامی ایران هرچند در هنگام حملهٔ آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ حمایت کرد و نیز در طول سال‌های متمادی با دولت‌های منتخب افغانستان همکاری نزدیک داشت و نیز در بازسازی افغانستان سهم گرفت، اما در عین‌حال، از طالبان نیز به‌صورت مخفیانه حمایت می‌کرد. جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه سپاه پاسداران در کنار تمویل مالی گروه طالبان، برای آن‌ها در مناطق شرقی ایران پایگاه‌های آموزشی ایجاد کرد و نیز به شماری از فرماندهان طالبان تجهیزات نظامی به‌ویژه ماین‌های کنار جاده و سلاح‌های مخرب دیگر را نیز فراهم می‌نمود. 

متأسفانه بعد از حملهٔ آمریکا به افغانستان، یک تئوری توطئه شکل گرفت که گویا آمریکا خودش در پشت حملات یازدهم سپتامبر است و به این بهانه خواسته است تا به افغانستان حمله کند. این تئوری توطئه به‌ویژه هنگامی تشدید شد که آمریکایی‌ها و نیروهای ناتو برای تأمین ثبات و شکست طالبان، نیروهای خودشان را به بیشتر از صد هزار رسانیدند. برخی از حلقات در جمهوری اسلامی ایران تصور می‌کردند که مبارزه با طالبان برای آمریکا یک پوشش است و هدف اصلی ایران می‌باشد. حال آنکه دولت افغانستان ضمانت داده بود که هیچ‌گونه استفاده‌ای از قلمرو آن کشور علیه همسایگانش صورت نمی‌گیرد. متأسفانه این سیاست دوپهلوی جمهوری اسلامی ایران که از یک‌طرف از دولت مشروع و منتخب افغانستان حمایت می‌کرد و از سوی با تروریستان روابط نزدیکی داشت، در کنار صدها عامل دیگر، عاملی برای پیروزی مجدد طالبان و قدرت‌گیری این گروه در افغانستان شده است. 

آیندهٔ افغانستان را چطور می‌بینید؟

من نسبت به آیندهٔ افغانستان به‌صورت محتاطانه‌ای خوشبینم. طالبان هرچند با استبداد توانسته‌اند نفوذ سیاسی و نظامی خود را در اکثر مناطق افغانستان بگسترانند، اما از آنجایی که طالبان یک گروه تروریستی، نیابتی و استخباراتی است، ممکن نیست دوام بیاورد. اختلافات زیادی در میان رهبری طالبان وجود دارد، در کنار آن، طالبان توانایی مدیریتی جامعه‌ای پیچیده و متنوع مثل افغانستان را در قرن بیست و یکم ندارند. آن‌ها با سازوکارهای اداره و مدیریت آشنا نیستند، آن‌ها دولت را غنیمت می‌شمارند و مردم را رعیت و گوسفند. آن‌ها با دامن‌زدن به شوونیسم قومی و مذهبی، جامعه را تا سرحد انفجار نزدیک کرده‌اند. گروه‌های زیادی از زنان افغانستان همه‌روزه در خیابان‌های شهرهای مختلف افغانستان علیه سیاست‌های جنسیتی این گروه مظاهره می‌کنند. حامیان پیشین طالبان، ازجمله پاکستان و ایران با این گروه مشکل پیدا کرده و نیز دنیا اندک‌اندک به این نتیجه رسیده است که طالبان یک گروه قابل‌اعتماد نیستند. این‌ها و صدها عامل دیگر، به‌مرور طالبان را دچار اضمحلال و فروپاشی خواهد کرد. 

با توجه به موفقیتی که به دست آورده‌اید، آیا به همکاری مشترک با نیویورک تایمز یا رسانه‌های دیگر برای تهیهٔ گزارش‌های بیشتر دربارهٔ افغانستان ادامه خواهید داد؟

بلی یک از برنامه‌های ما این است که از طریق رسانه‌های مهم غربی بتوانیم آنچه را که در افغانستان اتفاق می‌افتد، آن‌هم از نظر و چشم خبرنگاران افغانستانی، به سمع مردم جهان و سیاست‌گران این کشورها برسانیم. متأسفانه بخشی از خبرنگاران غربی به‌دلیل عدم شناخت از بافت‌های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جوامعی مثل افغانستان، قادر نیستند تا به واقعیت‌های اساسی کشور ما آشنا شوند. به‌همین دلیل ما در ۸صبح تلاش می‌کنیم تا خبر، تحلیل و گزارش‌های مرتبط به افغانستان و از داخل افغانستان از دید انسان افغانستانی تهیه شود تا مردم دنیا بهتر بتوانند با وضعیتی که ما با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنیم، آشنا شوند.

عکس از امیر باجه‌کیان
عکس از امیر باجه‌کیان

چند برنامهٔ دیگر دربارهٔ افغانستان در جوایز امسال خبر مستند اِمی نامزد شده بودند. فکر می‌کنید دلیل این امر چه بوده و چرا رسانه‌های آمریکایی این‌قدر به تهیهٔ گزارش‌های خبری از افغانستان علاقه‌مند شده‌اند؟

افغانستان برای مردم آمریکا هنوز یک بحث ناتمام است. بخشی از جامعهٔ آمریکا به‌ویژه نظامیان پیشین و برحال این کشور با بازگشت مجدد طالبان به قدرت، دچار نوعی احساس گناه شده‌اند. در کنار آن، جامعهٔ آمریکا در طول بیست سال حضور سربازانشان در این کشور، روابط بسیار نزدیکی با مردم افغانستان ایجاد کرده‌اند. آن‌ها خاطرات فراوانی از افغانستان با خودشان به خانه برده‌اند. حداقل یک نسل از کودکان آمریکایی در جریان جنگ افغانستان که طولانی‌ترین جنگ تاریخ آمریکا در خارج از مرزهایش لقب یافته است، بزرگ شده‌اند. به‌نظر من بخشی از توجه رسانه‌های آمریکایی به مسئلهٔ افغانستان ناشی از علاقه‌مندی جامعهٔ آمریکا به اوضاع افغانستان است. بخش دیگر آن ناشی از خروج غیرمسئولانهٔ آن کشور از افغانستان است که در نتیجهٔ آن طالبان دوباره به قدرت رسیدند. 

گمان می‌کنم شما نخستین روزنامه‌نگار فارسی‌زبانی باشید که برندهٔ جایزهٔ خبر و مستند امی شده‌اید. درست است؟ چه احساسی از این دستاورد دارید؟

من هیچ‌گاه با هدف دریافت جایزه، تقدیرنامه یا ستایش از سوی کسی کار خبرنگاری نکرده‌ام و نمی‌کنم. حتی زمانی که هفت ماه از وقتم را صرف تهیهٔ گزارش در مورد قتل، تیرباران، شکنجه، تحقیر و توهین و ناپدیدسازی اجباری نیروهای پیشین امنیتی افغانستان، کردم، هدفم این بود نشان بدهم طالبان گروهی جنایت‌کار، تروریست و دروغگوست. طبیعتاً وقتی کار حرفه‌ای شما در سطح جایزهٔ امی و در میان غول‌های رسانه‌ای دنیا نامزد دو جایزهٔ امی می‌شود و یکی از آن را به دست می‌آورید، احساس شعف و شور به شما دست می‌دهد و من نیز همین‌گونه بودم. با این وجود، خوشحالی من بیشتر از این بود که با دریافت این جایزه، بحث جنایات طالبان علیه مردم افغانستان دوباره به سرخط رسانه‌های آمریکایی برگشت و این برای من و همهٔ همکاران یک دستاورد بزرگ بود. با توجه به اینکه فصل ابتدایی رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری در آمریکا آغاز شده است و بحث افغانستان هنوز بحثی عمده‌ است، من فکر می‌کنم برجسته‌شدن مجدد جنایات طالبان یک‌بار دیگر توجه آمریکا و به‌تبع آن جهان را به افغانستان معطوف خواهد کرد که در نتیجهٔ آن طالبان بیش از پیش تضعیف شده و برای نیروهای پیشرو، مترقی و دموکرات افغانستان، فضای مانور و فعالیت بیشتری مساعد خواهد شد. 

بار دیگر از وقتی که برای این گفت‌وگو گذاشتید، سپاسگزاریم.

ارسال دیدگاه